دعوت مدرسه فاطمه الزهرا(س)بیجار از دریادار آقای احمدزاده رزمنده ی دفاع مقدس مورخ95/7/5

شناسه خبر : 30961

1395/07/12

تعداد بازدید : 327

دعوت مدرسه فاطمه الزهرا(س)بیجار از دریادار آقای احمدزاده رزمنده ی دفاع مقدس مورخ95/7/5
دعوت مدرسه فاطمه الزهرا(س)بیجار از دریادار آقای احمدزاده رزمنده ی دفاع مقدس مورخ95/7/5

 به گزارش معاونت فرهنگی مدرسه فاطمه الزهرا(س)بیجاردر تاریخ 95/7/5 حوزه علمیه حضرت فاطمه الزهرا(سلام الله علیها) از دریادار آقای احمدزاده رزمنده ی دفاع مقدس دعوت نمود تا خاطرات جنگ در دریا برای طلاب بازگو کند.

آقای احمدزاده با اشاره به این موضوع که جنگ در دریا با جنگ زمینی از جهاتی با هم تفاوت دارندافزود در جنگ زمینی افراد می توانند در سنگر های موجود پناه بگیرند و خود را نجات دهند امام در کشتی خودش عامل انفجار است و اگر موشکی به آن برخورد کند منفجر می شود و جایی برای پناه بردن وجود ندارد.در جنگ زمینی راه ارتباط با خانواده از طریق تماس وجود دارد اما  در جنگ دریا این امکان وجود ندارد.در کشتی امکان جابجایی نفرات وجود ندارد.

وی گفت جنگ نیروی دریایی ایران 7 روز طول کشید اما در آن هشت سال ایران با آمریکا به لحاظ تکنولوژی می جنگید. 29 فروردین 67مصادف با اول رمضان ناوشکن سهند مورد حمله قرار گرفت و با اصابت موشک به آن منفجر شد. این ناو شکن برای نجات افرادی که در کشتی سبلان بودند و مورد حمله قرار گرفته بود به دریا رفت .تعداد نفراتی که در آن کشتی بودندبه 150نفر می رسیدند که همه شهید شدند و فقط هشت نفر توانستیم نجات پیدا کنیم.

ما قایق کوچکی را که جیمینی نام دارد  به دریا انداختیم و بر روی آن ها سوار شدیم و زخمی ها را هم سوار کردیم و قتی خواستیم حرکت کنیم صدای از داخل کشتی شنیده شد و وقتی رفتم دیدم تمام پله هایی که به قسمت زیر عرشه راه داشت ذوب شده است اما به هرطریقی خود را به پایین رساندم و دیدم حسین دوستم ناله میکند گفتم بلند شو برویم و او نمی توانست در تاریکی متوجه شدم که پاهای او شکسته است او را به هر سختی بود بالا بردم و نجات یافت اما همرزم دیگرمان که زیر قطعات کشتی بود را نتوانستیم نجالت دهیم .

آقای احمدزاده تصریح داشتند که یکی از همرزمان ایشان پیش از سوار شدن به کشتی به اصرار از فرمانده مرخصی گرفته و به سرعت به خانه رفت و برگشت و کسی این راز را که چرا او با این عجله به خانه اش رفت و برگشت ندانست تا وقتی که در این حادثه به درجه رفیع شهادت رسید وی گفت وقتی خبر شهادت ایشان را نزد خانواده شان بردیم همسرش گفت روز آخر آمد و برگه ای را پشت آینه گذاشت و گفت اگر برنگشتم آن را بخوانید و وقتی برگه را دیدیم وصیت نامه ایشانبود.