طی نشستی که سرکارخانم لیلا شکراللهی طلاب خوابگاهی حوزه علمیه حضرت فاطمه الزهرا(سلام الله علیها) بیجار داشتند ایشان در رابطه با کمالات انسانی از منظر نهج البلاغه صحبت نمودند.
ایشان در ابتدا به ادب پرداختند و در ادامه مباحث دیگر را مطرح نمودند.
وی گفت بالاترین کمال آدمى این است که به ادب حق، مؤدّب شود، کمالات انسانى در او ظهور یابدو تا آنجا که مىتواند، منشأ خیر گردد.فقدان ادب سبب هر شر و بدى است با ادب، ورزیدنهاى ستوده که انسان در پى آن، صاحب یکى از فضیلتها ى اخلاقی می گردد.
اگر انسان به ادب کمالى و صفاتى انسانى متصف نشود، و کمالات انسانى در اوظهورننماید و به لطافت وجودى دست نیابد، در صورت انسانى فاسق جلوه مىکند که از محتواى انسانى بهدور است و از او جز تباهگرى، خشونتورزى و خونریزى، عملى برنمی خیزد.
خانم شکراللهی گفت امیرمؤمنان على ((علیه السلام)) بیشترین همتش بر این بود که موانع راه کسب کمالات انسانى را از پیش پاى مردمان بردارد و زمینه لازم براى رسیدن آنان به ادب کمالى را فراهم نماید؛ و این مسئله را از حقوق مردم مىدانست.
ایشان در ادامه در رابطه با حریت صحبت نمودند و گفتند حریت به معناى آزادى، آزادگى، آزادمنشى و نقطه مقابل رقیّت، یعنى بندگى، غلامى و بردگى است.حریت در مقابل اسارت است؛ یعنى انسان به میزانى که از اسارت قواى پست و نفسانى و از اسارت شهوت، خشونت، قساوت، خیانت و مانند اینها آزاد مىشود، به مراتبى از آزادگى و حریت مىرسد.
وی اظهار داشت انسان به هر چیزى از عالم وابستگی داشته باشد ، به نوعى به اسارت گرفتار مىآید و این، همان چیزى است که با عنوان دنیاى نکوهیده مطرح شده است. دنیاى اسارت بخش، بازدارنده و نگهدارنده است، نوعى غل و زنجیر بر دست و پاى جان انسان است. انسان وقتى با کار، مال و نیایش رابطهاى بد برقرار مىکند، در اسارت امور دنیایى واقع مىشود، و حریت، بیرون رفتن از این دایره است. انسان حر کسى است که از این امور فرا رود و بدین سمت سیر کند که از غیر حق آزاد شود و این، مرتبه تام حریت است.
شکراللهی گفت هر نوع اسارتى؛ اسارت شهوات و گناهان، یا اسارت سران و بزرگان، یا اسارت تبعیتهاى کورکورانهاز این و آن و …که هیچ کمالى بهطور حقیقى جز در بستر این آزادگى حاصل نمىشود. عکس العمل نشان دادن به غذای اندک یعنی اسیر شکم بودن ما در این موارد نیز باید حواسمان باشد تا اسیر نفس نشویم.
وی حدیثی از امام علی علیه السلام قرائت نمود امام علی (علیه السلام) می فرمایند: بی گمان گروهى خدا را با چشمداشت پاداش پرستش کردند که آن پرستش بازرگانان است؛ و دستهاى خدا را از ترس کیفر نافرمانى به پرستش نشستند که آن پرستش بردگان است؛ و مردمى خدا را از روى سپاسگزارى پرستیدند که آن پرستش آزادگان است.حرّیت در هر مرتبهاى از مراتبش، کمالى است که کمالات دیگر در بستر آن فراهم مىآید؛ و اگر کمالى در بستر حریت حاصل نشود، نشان اسارت است اگر علم در بستر حریت حاصل نیاید، حجاب مىشود؛ اگر اخلاق فارغ از حریت بهدست آید، خودبینى مىآورد؛ هر چیز دیگر نیز همینطور است. وقتى آزادگى و آزادمنشى در انسان نباشد، علوم و فضایل و دیگر چیزها نشانه اسارت است و در جایى یا در امتحانى این تنگى و تنگنظرى ظهور مىنماید.
این مسئول خوابگاه گفت امیرمؤمنان على ((علیه السلام)) والاترین چهره عبادت را عبادت آزادگان معرفى مىکند که از صورت تجارتپیشگى بازرگانان و اسارتزدگى بردگان آزاد شدهاند و خدا را بهخاطر سپاس پرستش مىنمایند. البته این سخن بهمعناى نفى صورتهاى گوناگون عبادت نیست
زیرا آزادى و آزادگى شرایط و قواعدى دارد و بنابر اندیشه توحیدى امیرمؤمنان، على ((علیه السلام)) اصل این شرایط و قواعد، آزادى از غیر خدا و بندگى حق است. اگر آدمى این قواعد و شرایط را پاس ندارد، یا آزادگى را در خود نهادینه نکند، آزادى و آزادگى خود را، که موهبتى الهى است، از دست میدهد و اسیر هر چیزى می شود.